نوروز و آرزوها
گزارشگر  ناهيدبشردوست گزارشگر ناهيدبشردوست

 

 

هموطنان دور از ميهن! اميدواريم روز هاى نو روز را به خوشى سپرى نموده باشيد  . براى اينکه شمارا در روز هاى نو روز در فضاى شهر تان دعوت کرده باشم گزارشى را از جريان نوروز از دو مکان تفريحى تهيه  داشته ام که برايتان نشر مينمايم  .

صفى الله شش ساله :  اگر جنگ نباشد هرروز ما نو روز است

 روز اول حمل که مصادف بود با روز نوروز باستانى  در تفريگاه هاى شهرکابل  موجى از ازدحام  مردم نمايان بود. در چهره هاى  بشاش  هر فرد از همشهريان که همراه با خانواده هايشان راهى تجليل از برگزارى نو روز بسوى دامنه کوه خيرخانه ،  کارته سخى ، زيارت شاه شهيد ، زيارت جبل انصارولى، تپه بى بى مهرو، تپه نادرخان ، باغ بابر ، باغ زنانه ، قرغه ، بوستان کابل ...بودند. طلوع يک باور به آينده ديده ميشد .

پسران سوار برموتر ها با نواختن آلات موسيقى ، بر پايى رقص و پايکوبى و خواندن ترانه ها سرکهاى شهر را عبور ميکردند

تماشاى چهره بشاش اين  جوانان، انسان را براى استقبال بهار انرژى بيشتر داده و بوجد مياورد ،.راه را بسوى باغ بابر که يگانه باغ عمومى و تفريگاه زيباى همشهريان شهر کابل است ميگشايم .

هجوم هزاران تن  به دروازه باغ ،داخل شدن به باغ را برايم مشکل ساخت  .با تلاش فراوان درحاليکه قطعه تکتى را به قيمت ده افغانى خريدارى نمودم خودم را   داخل محوطه باغ کشيدم ؛ پس از عبور از سرکها و استشمام هواى پاک و شسته باغ که خوشى واقعى را به روح وروانم  تداعى نمود، خودر ا به نزديک رستورانت رسانيد م

صداى موسيقى از رستورانت باغ بگوش ميرسيد، که  توسط هنرمندان محلى خوان اجرا ميگرديد؛ شمارى از هموطنان گرد حلقه که درآن نمايش ورزشى جريان داشت، حضور يافته و شمارى هم در گوشه وکنا رفرش ها را گسترده از  خوردنى ها و نوشابه هاييکه با خود شان آورده بودند استفاده ميکردند.

انجيلا مرتضى باشنده شهر نو کابل که با خانواده خود به باغ آمده است فرا رسيدن بهار را براى تمامى هموطنان داخل و خارج کشور  تبريک وتهنيت گفته و سال ١٣٨٨ را يکسال با امن و دور از قتل وقتال براى هموطنان ما آرزو کرد .

وى اضافه نموده گفت : (خوش هستم که امسال نوروز را در يک فضاى مطمئين سپرى ميکنيم ، از همکارى پوليس تشکر )

از کودکى که  با شمار ديگر از اطفال  بالاى سبزه ها ملاق ميزدند و ميخنديدند در باره نو روز پرسيدم در حاليکه لبخند ميزدو خودش را صفى الله شش ساله باشنده گذرگاه کابل معرفى نمود، گفت : ( اگر جنگ نباشد هر روز ما نوروز است )

 جوانان گروه گروه وکسى هم با  نامزد ها و خانواده هايشان  در فضاى متفاوت و غير قابل تصورازنو روز سال پار با اطمينان کامل و بدون مزاحمت در فضاى شادمانى لحظه ها را سپرى مينمودند .

داوود  باشنده خير خانه که با نامزدش به مزار بابر شاه رفته و مصروف خواند ن لوحه سنگ آن بود با خوشحالى  گفت : ( خداوند مغفرتش کند با احساسى که  داشت براى ما چنين باغى را آباد کرد که امروز ما در ان نوروز را به خوشى سپرى ميکنيم .)

وى اضافه نمود ه گفت که امروزهرکس در پى حصول مفاد براى خودشان است .هيچکس در غم کسى ديگر نيست ، خدا ميداندکه از رهبران کنونى ما چنين چيزى براى ديگران  به جا خواهد  ماند؟ يا نه که آينده ها برآن فخر کنند..

از باغ بابر با لذت بردن از شادمانى هموطنان و شريک شدن در لحظات خوشى آنها  بيرون شده راهى باغ زنانه ميشوم  يگانه تفريگاه زنانه در سطح شهر کابل که در ميلاد هاى خجسته بويژه نو  روز، هزاران تن از خواهران ما در آنجا حضور بهم رسانيده با بر پايى شادمانى و پايکوبى روز هاى پر ميمنت سال نو را با خوشى و سرور سپرى مينمايند .

زرلشت که لباس زيباى پنجابى بر تن  و کلاه زيباى موره دوزى بر سر دارد، در حاليکه با نفس سوخته از ميدان رقص بيرون ميشود ؛هواى  اطراف تنفس اش را با حرکت دستها صاف ساخته ، ميگويد : ((چقدر خاکباد است شش هايمه خاک گرفت در اينجا آدم مريض ميشود! ))

زرلشت که صورتش از شدت گرمى سرخ شده بود، اضافه نموده گفت که کاشکى غير از اى ، ما زنها يک جاى دگه بر تفريح ميداشتيم که پاک ميبود !

وى از ناپاکى وغير منظم بودن محيط باغ براى تجليل از ميلاد هاى خجسته و روز هاى رخصتى   شاکى بوده  توجه مسوولين را در زمينه خواست.

در حلقه ديگر جاييکه دختران با سرور و شادمانى همصدا باهم آوازميخواندن و ميرقصيدند . نزديک شدم .

((بيا تو، بيا تو دو دستت به گيسو به چشمان زيبا مره کردى تو جادو ))صداى دختران در ميان غلغله که محوطه باغ را فرگرفته بود، فضاى اندکى را احتوا کرده و تا دور دستها نميرسيد؛ اما شمار زياد از خواهران  با شادمانى گرد آن حلقه جمع شده وبا کف زدنها  خنياگرى دختران را بدرقه ميکردند .

اين آزادى  که براستى احساس و لمس ميشد، ما را به سکوى شادمانى راه ميداد.

نرگس دخترک ١٢ ساله در حاليکه توپ آلوده با گل و لاى را در بين پارچه کاغذى پيچيده و بسوى بمبه آب ميدود ورفقايش او را بدرقه ميکردند، ميگويد: (( اگر ميدانهاى درست براى ورزش باشد، ما به اين حالت دچار نميشويم !))

وى از مسوولين باغ ميخواهد تا ميدان ورزشى را سمنت کارى نمايند تا  آنها در آن بهتر به توپ بازى و ورزشهاى ديگر بپردازند .

در ساحه جنوبى  باغ تعدادزياد ازاطفال و نو جوانان در ميدان بازىکه در آن وسايل بازى چون گازکها، اندلچو . لخچانک .....نصب گرديده مصروف بودند ، رنگينه دختر ١٦ ساله  که لباس  ملى برتن داشت ، چادرش رابه کمرش گره زده بود واز گازکها فرود در حاليکه با نگاه هاى نافذش دخترى را که پس از او به گازبلند شد بدرقه ميکرد ، گفت : (( يک گاز است و هزاران داوطلب ، کاشکى چند تا گاز ميبود که چند نفر در آن گاز ميخورديم!! ))رنگينه اززمينه  آزادى که در فضاى باغ براى وى داده شده خوشنود است  اما همه چيز راناکافى ميداند وى ميگويد که سايه بان ها کم است ، جاى براى نشستن نيست ، آلات بازى وسرگرمى براى ما کم است  ، در وازه هاى ورودى و خروجى تعيين نشده ؛ خلاصه باغ کوچک است بايد محوطه آن کلان شود، چرا که نفوس مردم کابل زياد است .

بروى زمين باغ که جاىجاىآن سبزه روييده وگويا با گام گذاشتن بروى آن و تشنگى زياد ؤ، ديگراز سبزشدن آن جلوگيرى گرديده با پارچه هاى  کاغذ ، پلاستيک ها گيلاس هاى يکپار استعمال  وريزه ها ىغذا هاى  باقيمانده انبار گرديده و چنين مينمايدکه  از روز ايجادآن  تاکنون دستى براى پاکى آن از آستين نبرآمده و دلى براى مسووليت پاکى  آن نسوخته  است . و چون هيچ وسيله براى گذاشتن کثافات در آنجا ها گذاشته نشده هيچکس در پراگنده گذاشتن کثافات در صحن باغ هم احساس مسووليت نکرده اند .

زينب که کاغذ انباشته با استخوتنهاى ماهى و پارچه هاى نان را بدستش ميفشار با نگاه هاى جستجوگرش اطراف را نظر مى افگند ،از وى ميپرسم که در جسجوى چيست؟ درحاليکه  به جايش مى ايستد ميگويد :

((باطله دانى ميپالم تا کثافات را در آن بيندازم مگر بدبختانه هيچ چيزى وجود ندارد! )) زينب که دختر با احساس و هوشيار بود، کيف دست داشته اش را گشوده و بسته کاغذ را درون آن گذاشت .

وى از مسوولين وزارت امور زنان مى خواهد درجهت سمنت کارى ، سرسبزى و تهيه کثافات دانى ها در هرگوشه وکنار باغ توجه نمايند.

 مستوره خيرى معاون رياست امور زنان ولايت کابل درمورد شکايات خانم ها درباغ گفت : (( انتقاد اين خانم ها کاملا به جا است ، واقعا سرسبزى نيست ، خاک زياد است و لى ما هم تلاش مى نمايم که اين مشکل حل شود . ))

وى گفت که رياست امور زنان ولايت کابل ،از مدت شش ماه مسووليت اين باغ را به  عهده گرفته است و تلاش هاى زيادى دارندکه همچو مشکلات را مرفوع نمايند.

خيرى مى گويدکه امروز دفتر نظامى ترک ٣٠٠ اصله نهال زينتى براى اين باغ مساعدت نموده است .

موصوف خاطرنشان ساخت درپلان  دارندکه دراوايل سال جارى درقسمت سمنت ، ايجاد فواره هاى آب و چم کارى باغ کار نمايند  .

به گفته وى اين باغ زنانه   که يگانه محل تفريحى براى زنان دراين شهر مى باشد از مدت چهل سال به اين طرف ايجاد گرديده است و اکثر زنان به روز هاى جمعه وروز هاى عيد ونوروز به اين باغ مى آيند.

به اساس معلومات انترنتى ، ميله عنعنوى نوروز  حدود يکهزار و دوصد سال قبل از ميلاد در دوران شاه  جمشيد در دور آريايى ها رواج يافته است  .

شمارى از علماى دين مى گويند که  تجليل از اين روز  به دليلى که آتش پرستها آنرا تجليل نموده  ، مکروه مى باشد ، اما  اگر در نوروز مردم به دليلى که بهار مى آيد و يک فصل جديد شروع مى شود مردم به جاهاى سبز و ديدن دوستان   بروند، عيبى ندارد.


March 25th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها